سه شنبه 26 دی 1391
ن : yoorgoon

اینم زندگی نامه بهروز وثوقی بازیگر قدیمی سینمای ایران

بهروز وثوقی با نام واقعی خلیل وثوقی (زادهٔ ۱۳۱۶ (۱۹۳۷) در شهرخوی، آذربایجان غربی هنرپیشهٔ نامور ایرانیاست. بهروز وثوقی ستایش شده ترین بازیگر تاریخ سینمای ایران و به عقیده بسیاری از سینماگران ومنتقدان سینمابهترین بازیگر تاریخ سینمای ایران است.
وی برادر چنگیز و شهراد وثوقی است که هر دو در ایران به کار هنرپیشگی مشغولند. تحصیلات وی در حد دیپلم میباشد و

همسر سابق گوگوش میباشد.بهروز وثوقی قبل از بازیگری در سینما کارمند اداره دارائی و دوبلر و گوینده رادیو تلویزیون بوده است.
شخصی به نام مسعود صمدی در سال ۱۳۳۴ در سن ۱۸ سالگی بهروز وثوقی را کشف کرد.بازی در نقشهای متفاوت و شخصیتهای به یادماندنی سینمای ایران مانند قیصر - داش آکل - سیددر گوزنها - مجید ظروف چی در سوته دلان - ممل امریکایی - زائر محمد تنگسیر - رضا موتوری - ابی نسیه در کندو - عباس چاخان در دشنه - دکتر رستگار در سازش - سرهنگ نصرالله در کاروانها و.... وی را تبدیل به یکی از محبوب ترین بازیگران تاریخ سینمای ایران نموده است.
استعداد خداوندی و علاقه و پشتکار شدید بزرگترین سرمایه وی در این راه به عقیده خودش است. اولین فیلم سینمائی اش فیلم «صد کیلوداماد» (۱۳۴۰ به کارگردانی عباس شباویز) میباشد از مشهورترین نقشهای بهروز وثوقی نقش قیصر در فیلم قیصر به کارگردانی مسعود کیمیایی در سال ۱۳۴۸ بود. جوان اول آن سالهای سینمای ایران در بسیاری از فیلمهای ایرانی به هنرنمایی پرداختهاست که از جمله فیلمهای بهروز وثوقی میتوان به بازی هنرمندانه او در فیلم (سوته دلان) که از دسته فیلمهای هنری و ماندگار در تاریخ سینمای ایران نیز هستند اشاره کرد ضمن اینکه اثار دیگری چون (کندو، داش اکل، خاک، بلوچ، تنگسیر، همسفر، ممل آمریکایی، ماه عسل، دشنه، طوقی، گوزنها، سازش، کاروانها، ملکوت و بسیاری دیگر) جزو اثار به جا مانده از وی است. بهروز وثوقی پس از آن به آمریکا رفت تا در فیلم «گربه در قفس» ساخته محمد زرین دست بازی کند که اقامت او با انقلاب اسلامی مصادف شد. یکی از اتفاقات مهم در حضور هنری وثوقی در سالهای اخیر جایزهای است که داوران جشنواره فیلم سان فرانسیسکو(جایزه آکیرا کوروساوا) در سال 2000 به عباس کیارستمی اهدا کردند و او نیز تقدیم وثوقی کرد.

 




دو شنبه 25 دی 1391
ن : yoorgoon

این مطلب با حاله , بهتره بخونید

00عشق طوفاني و متلاطم است، دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار وسرشار از نجابت.
عشق يک جوشش کور است و پيوندي از سر نابينايي، دوست داشتن پيوندي است خود آگاه و از روي بصيرت روشن و زلال.
عشق بيشتر از غريزه آب مي خورد و هرچه از غريزه سر زند بي ارزش است، دوست داشتن از روح طلوع مي کند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج مي گيرد.
عشق با شناسنامه بي ارتباط نيست، و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر مي گذارد، دوست داشتن در وراي سن و زمان و مزاج زندگي مي کند.
عشق جنون است و جنون چيزي جز خرابي و پريشاني “فهميدن و انديشيدن “نيست، دوست داشتن، در اوج، از سر حد عقل فراتر مي رود و فهميدن و انديشيدن را از زمين مي کند و باخود به قله ي بلند اشراق مي برد.
عشق زيبايي هاي دلخواه را در معشوق مي آفريند، دوست داشتن زيبايي هاي دلخواه را در دوست مي بيند و مي يابد.
عشق يک فريب بزرگ و قوي است، دوست داشتن يک صداقت راستين و صميمي، بي انتها و مطلق.
عشق در دريا غرق شدن است، دوست داشتن در دريا شنا کردن، عشق بينايي را مي گيرد، دوست داشتن بينايي مي دهد.

عشق خشن است و شديد و ناپايدار، دوست داشتن لطيف است و نرم و پايدار.
عشق همواره با شک آلوده است؛ دوست داشتن سرا پا يقين است و شک ناپذير.
از عشق هرچه بيشتر نوشيم سيراب تر مي شويم، از دوست داشتن هرچه بيشتر، تشنه تر.
عشق نيرويي است در عاشق ،که او را به معشوق مي کشاند، دوست داشتن جاذبه اي در دوست ، که دوست را به دوست مي برد.
عشق تملک معشوق است، دوست داشتن تشنگي محو شدن در دوست.
عشق معشوق را مجهول و گمنام مي خواهد تا در انحصار او بماند، دوست داشتن دوست را محبوب و عزيز مي خواهد و مي خواهد که همه ي دل ها آنچه را او از دوست در خود دارد، داشته باشند.
در عشق رقيب منفور است، در دوست داشتن است که:”هواداران کويش را چو جان خويشتن دارند”.
عشق معشوق را طعمه ي خويش مي بيند، و همواره در اضطراب است که ديگري از چنگش نربايد و اگر ربود با هردو دشمني مي ورزد و معشوق نيز منفور مي گردد.
دوست داشتن ايمان است و ايمان يک روح مطلق است، يک ابديت بي مرز است، که از جنس اين عالم نيست




دو شنبه 25 دی 1391
ن : yoorgoon

این شعر رو خیلی دوست دارم

خان ننه، هاياندا قالدين

بئله باشيوا دولانيم

نئجه من سني ايتيرديم!

دا سنين تايين تاپيلماز

سن أولن گون، عمه گلدي

مني گتدي آيري کنده

من اوشاق، نه آنليايديم؟

باشيمي قاتيب اوشاقلار

نئچه گون من اوردا قالديم

قاييديب گلنده،باخديم

يئريوي ييغيشديريبلار

نه أوزون، و نه يئرين وار

«هاني خان ننه م؟» سوروشدوم

دئديلرکه:خان ننه ني

آپاريبلا کربلايه

که شفاسين اوردان آلسين

سفري اوزون سفردير

بير ايکي ايل چکرگلينجه

نئجه آغلارام، يانيخلي

نئچه گون ائله چيغيرديم

که سسيم، سينم توتولدي

او، من اولماسام يانيندا

أوزي هئچ يئره گدنمز

بو سفر نولوبدي، من سيز

أوزي، تک قويوب گئديبدي؟

هاميدان آجيخ ائدرکن

هامييا آجيخلي باخديم

سونرا باشلاديم که: من ده

گئديرم اونون دالينجا

دئديلر: سنين کي تئزدير

امامين مزاري اوسته-

اوشاقي آپارماق اولماز

سن اوخي، قرآني تئز چيخ

سن اوني چيخينجا بلکه

گله خان ننه سفردن

تله سيک راوانلاماقدا

اوخويوب قرآني چيخديم

که يازيم سنه: گل ايندي

داها چيخميشام قرآني

منه سوقت آل گلنده

آما هر کاغاز يازاندا

آقامين گؤزي دولاردي

سنده کي گليب چيخمادين

نئچه ايل بو انتظارلا

گوني، هفته ني سايارديم

تا ياواش ياواش گؤز آچديم

آنلاديم که، سن أولوبسن!

بيله بيلميه هنوزدا

اوره گيمده بير ايتيک وار

گؤزوم آختارار هميشه

نه ياماندي بو ايتيک لر

خان ننه جانيم، نولِيدي

سني بيرده من تاپايديم

او آياقلار اوسته، بيرده

دؤشه نيب بير آغلايايديم

قولي حلقه سالميش ايپ تک

او آياغي باغليايديم

که داها گئدنميه ايدين

گئجه لر ياتاندا، سن ده

مني قوينووا آلاردين

نئجه باغريوا باساردين

قولون اوسته گاه سالاردين

آخي دنيا ني آتارکن

ايکيميز شيرين ياتارديق

يوخودا(لولئي)آتارکن

سني من بلشديرَرديم

گئجه لي، سو قيزديراردين

أوزيوي تميزليهردين

گنه ده مني أوپردين

هئچ منه آجيخلامازدين

ساواشان منه کيم اولسون

سن منه هاوار دوراردين

مني، سن آنام دؤينده

قاپيب آرادان چيخاردين

ائله ايستيليک او ايستک

داها کيمسه ده اولورمي؟

اوره گيم دئيير کي: يوق- يوق

او ده رين صفالي ايستک

منيم او عزيزليگيم تک

سنيله گئديب، توکندي

خان ننه، أزون ديئيردين

که: سنه بهشت ده، آلله

وئرجک نه ايستيورسن

بو سؤزون ياديندا قالسين

منه قوليني وئريب سن

ائله بير گونوم اولورسا

بيليسن نه ايسته رم من؟

سؤزيمه درست قولاخ وئر:

(سن ايلن اوشاخليق عهدين)

خان ننه آمان، نولِيدي

بير اوشاخليغي تاپايديم

بير ده من سنه چاتايديم

سنيلن قوجاقلاشايديم

سنيلن بير آغلاشايديم

يئنيدن اوشاق اولورکن

قوجاغوندا بير ياتايديم

ائلر بير بهشت اولورسا

داها من ئوز آللاهميمدان

باشقا بير شئ ايستمزديم

استاد شهريار، تبريز، فروردين 1355




صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را
با عنوان فراموش شدگان.. و آدرس yoorgoon.loxblog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.